درباره
بعضی مواقع به این فکر میکنم که کلا قراره یکبار زندگی بکنم. نه بیشتر نه کمتر .
این که فقط قراره یکبار زندگی بکنم حس خوبی بهم میده . یادم میندازه که بگم گوربابای دنیا و ادماش تهش منم و تصمیم های زندگیم و تلاشی که برای بدست آوردن خواسته هام کردم .
ولی این وسط یک خلأ بین منو این طرز فکر هست و این خلأ خودمم متاسفانه . مثل این که این جمله که میگن انگیزه برای شروع کافی هست همچین هم جمله درستی نیست .
گاهی وقتا آدم اونقدر کاری انجام نداده که دیگه به خودش ایمان نداره و حتی انگیزه هم نمیتونه اونو از جاش بلند کنه .
ولی باگی نیست چون هنوز امید هست امید به این که اونقدر شجاع هستم که ترس رو بزارم کنار و از نتیجه فارغ از هرچی که هست نترسم .
اصلا گوربابای نتیجه .اصلا این نتیجه چی هست ؟کی میفهمم که نتیجه گرفتم ؟کی میفهمم نتیجه ای که گرفتم درسته یا غلط ؟حالا که فکر میکنم کلمه نتیجه اصلا کلمه قشنگی نیست بلکه کلمه ترسناکیه که باعث میگه آدم از شروع بترسه . پشت کلمه نتیجه یا شکسته یا موفقیت .
شکست در چی ؟موفقیت در چی ؟
آخرین مطالب
پربازدیدترین مطالب
محبوبترین مطالب
آرشیو
- آبان 1403 1 پست
نویسندگان
- Danamana مدیر 1 پست